کد مطلب:36619 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122
بعد از این ما دیده خواهیم از تو بس (مثنوی، دفتر ششم، بیت 2311) [صفحه 144] آدمی دید است و باقی پوست است (مثنوی، دفتر اول، بیت 1409) انسان چیزی به جز دو چشم نیست. بقیه ی اندامها و شئون وی ابزار و حواشی محسوب می شوند. اگر این چشمها از خس و خاشاك پیراسته گردند همه چیز را زیبا خواهند دید. حافظ می گوید: غسل در اشك زدم كاهل طریقت گویند یا رب آن زاهد خودبین كه به جز عیب ندید (دیوان حافظ، غزل 264) به بیان حافظ، زاهد خودبین فقط عیب را می بیند چرا كه دیدگانش عیبناك و ناپاك است. حافظ هم او را به تیرگی بیشتر آینه ی ادراكش نفرین می كند. و خود برای آنكه پاكیها را ببیند، دیدگان خود را پاكیزه می نماید. این بیت حافظ، ترجمه ای از این شعر مجنون است: و كیف تری لیلی بعین تری بها و تلتذ منها بالحدیث و قد سری به من گفتند كه تو چگونه می خواهی با چشمی كه دیگران را نگریستی و هنوز به آب اشك تطهیرش نكرده ای، به لیلا بنگری؟ چگونه می خواهی با او همسخن شوی و از سخن او لذت ببری در حالی كه سخنان دیگری در گوش توست. از همه ی اینها جامعتر و بالاتر كلام ژرف مولانا است كه: [صفحه 145] تا بدانی كه آسمانهای سمی (مثنوی، دفتر ششم، بیت 1935) و: باده از ما مست شد نه ما از او (مثنوی، دفتر اول، بیت 1815) این تحلیل از زشتی و زیبایی عینا بر رفتارهای آدمی هم قابل اطلاق است.
«انسان می تواند به مقامی برسد كه همه چیز عالم را زیبا ببیند». شخص عارف می تواند روح و ضمیر خود را چنان سامان دهد كه از هیچ چیز تاثر زشتی نیابد. در واقع یكی از اكتشافات مهم عارفان همین بود كه می توان همه ی جهان را یكسره زیبا دید. هنگامی كه این چشم زیبابین در دل انسان گشوده شود، نسبت آدمی با جهان یكسره متفاوت خواهد شد. مولوی به همین سبب متضرعانه به خداوند می گوید:
تا نپوشد بحر را خاشاك و خس
دید آن است آن كه دید دوست است
پاك شو اول و پس دیده بر آن پاك انداز
دود آهیش در آیینه ی ادراك انداز
سویها و ما طهرتها بالمدامع
حدیث سویها فی خروق المسامع
هست عكس مدركات آدمی
قالب از ما هست شد نه ما از او
صفحه 144، 145.